محل تبلیغات شما

دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن ، خیلی وحشتناک بود

زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود

 

به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش ، اما مرد دستش رو پر از سنگ کرده بود

و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت باید قصاص بشه

 

زن التماسش میکرد ، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد.

کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد

 

خیلی دردناک بود.

ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش.

بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش.

قول میدم که جبران کنم

 

عده ای داد میزدن که ببخشش و عده ای داد میزدن که بکشش

 

شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن

قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟

زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خوردم رو شیر بدم

 

بچه ی 20 ماهه رو براش اوردن و زن رو از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بده

 

اما در عین ناباوری بچه لب به شیر نزد ، هیچ کس باورش نمیشد

 

پدر با عصبانیت رو سر نوزاد داد زد که چرا شیر نمیخوری؟

باورنکردنی بود ، بچه به اذن خدا زبان دراورد و گفت آخه بابا شیر رامک خوشمزه تره

 

رامک دوست بزرگو کوچک

 

لطفا کسی فوش نده ، تبلیغاته ، کلی پول ریختن به حسابم

 

هرچی بگی خودتی

سنگسار شدن زن توسط شوهر

رو ,، ,زن ,شیر ,بچه ,میزد ,بود و ,اما مرد ,ای داد ,داد میزدن ,، اما

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سخنی با شهدا چند قدم به جلو شرکت خدمات طلایی زینو اطلس